معنی در بیرون - جستجوی لغت در جدول جو

در بیرون

فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از در بردن — تصویر در بردن

چیزی یا کسی را ربودن و با خود بردن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

من الخارج

دیکشنری فارسی به عربی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

Exteriorly

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

extérieurement

دیکشنری فارسی به فرانسوی

دیر شدن، از وقت گذشتن

فرهنگ گویش مازندرانی

گریختن، رفتن، هدر رفتن، چرخانیدن

فرهنگ گویش مازندرانی

در بوردن

فهمیدن، درک کردن، دزدیدن، قاپیدن، نجات دادن کسی از مهلکه.، هدر رفتن، چرخانیدن

فرهنگ گویش مازندرانی

در بیاردن

بیرون آوردن چیزی از جایی

فرهنگ گویش مازندرانی

در بیموئن

در بیموئن

فرهنگ گویش مازندرانی

در بیمئن

خارج شدن، سر از خاک بیرون زدن جوانه ی گیاه، درآمدن

فرهنگ گویش مازندرانی

دربان

فرهنگ گویش مازندرانی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

ภายนอก

دیکشنری فارسی به تایلندی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

exteriormente

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

снаружи

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

äußerlich

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

ззовні

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

zewnętrznie

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

外部地

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

exteriormente

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

esternamente

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

باہر سے

دیکشنری فارسی به اردو

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

secara eksternal

دیکشنری فارسی به اندونزیایی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

বাইরেরভাবে

دیکشنری فارسی به بنگالی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

kutoka nje

دیکشنری فارسی به سواحیلی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

dışarıdan

دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

외부에서

دیکشنری فارسی به کره ای

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

外部的に

دیکشنری فارسی به ژاپنی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

extern

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

बाहरी रूप से

دیکشنری فارسی به هندی

تصویری از از بیرون — تصویر از بیرون

از بیرون

מבחוץ

دیکشنری فارسی به عبری